سردرگمی
واژه غریبی است سردرگمی ولی کم و بیش همه با آن مواجه شدیم.
برای خودش عالمی ناشناخته است که گاه اصلا خوشایند نیست مثل من که چندین ماه هست وبلاگ می خواستم درست کنم اما بلد نبودم و بعد از کنکاش کردن در سایت یک وبلاگ دست و پا شکسته درست کردم ولی چند ماه سردرگم وارد شدن به وبلاگم شدم چیزی که خودم به وجودش آوردم ولی رمزش فراموشم شد و راه های نوشته شده در سایت را هم رفتم ولی جوابی نمی گرفتم حالا بعد از قریب یکسال بالاخره از این سردرگمی فکر کنم در آمدم .
اما واقعا سردرگمی عواقب سنگینی می تواند داشته باشد مثل انتخاب اشتباه به خاطر عدم شناخت،نا امیدی و قطع ادامه مسیر و…
اما گاهی برخی از سردرگمی ها برای ما مرگ تدریجی اعتقادمان را خواهد آورد، مثل دنیای شلوغ و پلوغ امروزاینقدر دل مشغولی های زیادی نصیب آدمها می شود که اگر ریشه شناخت را محکم نکرده باشی به زودی دچار سردرگمی خواهیم شد و این می شود که غیبت امام عزیزی که قطب هستی است از صدها سال گذر می کند و او که حاضر است در انتظار حضور ما می گردد.